"صادق هدایت" نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی (بهمن ۱۲۸۱ ــ فروردین ۱۳۳۰)
صادق
چهارمین نسل از رضاقلی خان هدایت هزار جریبی طبرستانی (مازندرانی) است که
نظامت مدرسه دارالفنون را در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به عهده داشت، هدایت
از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود که بسیاری از
محققان، رمانِ «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات
داستانی معاصر ایران دانستهاند.
هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی
است، اما آثاری از نویسندگانی بزرگ را نظیر ژان پل سارتر، فرانتس کافکا و
آنتون چخوف نیز ترجمه کردهاست، حجم آثار و مقالات نوشته شده دربارهٔ
نوشتهها، نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت بیانگر تأثیر ژرف او بر جریان
روشنفکری ایران است.
صادق کوچکترین فرزند خانواده بود و سه برادر و سه
خواهر بزرگتر از خود داشت (از برادرانش محمود خان، قاضی دیوان عالی کشور
بود که در زمان نخست وزیری سپهبد رزم آرا، سمت معاون نخست وزیری را داشت،
عیسی خان، سرلشکر واز رؤسای سابق دانشکده افسری بود هر دوبرادر در هنر و
ادبیات دستی داشتند)
صادق هدایت در سال ۱۲۸۷ تحصیلات ابتدایی را در
سن ۶ سالگی در مدرسهٔ علمیهٔ تهران آغاز نمود. در سال ۱۲۹۳ روزنامه دیواری
ندای اموات را در مدرسه انتشار داد و دوره متوسطه را در دبیرستان دارالفنون
آغاز نمود. ولی در سال ۱۲۹۵ به خاطر بیماری چشمدرد مدرسه را ترک کرد و در
سال ۱۲۹۶ در مدرسهٔ سنلویی که مدرسهٔ فرانسویها بود، به تحصیل پرداخت،
به گفتهٔ خود هدایت اولین آشناییاش با ادبیات جهانی در این مدرسه بود و به
کشیش آن مدرسه درس فارسی میداد و کشیش هم او را با ادبیّات جهانی آشنا
میکرد.
درهمین مدرسه صادق به علوم خفیه و متافیزیک علاقه پیدا کرد
این علاقه بعدها هم ادامه پیدا کرد و هدایت نوشتارهایی در این مورد انتشار
داد. در همین سال صادق اولین مقالهٔ خود را در روزنامهٔ هفتگی (به مدیریت
نصراله فلسفی) به چاپ رساند و بعنوان جایزه سه ماه اشتراک مجانی دریافت
نمود همچنین همکاریهایی با مجله ترقی داشت صادق در همین دوران گیاهخوار
شده بود و به اصرار و پند بستگانش مبنی بر ترک آن وقعی نمینهاد. در سال
۱۳۰۳، در حالی که هنوز مشغول تحصیل در مقطع متوسطه بود دو کتاب کوچک انتشار
داد: «انسان و حیوان» که راجع به مهربانی با حیوانات و فواید گیاهخواری
است و تصحیحی از رباعیات خیام به همراه مقدمهای مفصّل، در همین سال بود که
صادق داستان «شرح حال یک الاغ هنگام مرگ» را در مجلهٔ وفا، سال دوم، شماره
۶-۵ منتشر کرد.
هدایت همواره در آثارش از کافکا الهام گرفته و در
تمام آثارش مسخ کافکا به عنوان سرلوحه قرار داده است اما در نوشتارهای او
تنها چیزی که هویداست هدایتی است که کافکا بر او تحمیل شده و نه خود کافکا،
وی همواره دنبالهرو کافکا بودهاست و این موضوع از وجود پارامترهایی چون
استفاده از کلمات نامتعارف، ایجاد تساوی تصویری بین خواننده و قهرمان
داستان و ایجاد تضاد بین جامعه و شخصیتهای داستان مشهود است اما بر خلاف
یاس موجود در کارهای کافکا آثار هدایت دارای مفاهیم زیبایی شناسانه است.
در
سال ۱۳۲۹ با گرفتن گواهی پزشکی (برای اخذ روادید) و فروختن کتابهایش به
فرانسه رفت، درطول اقامت در فرانسه سفری به هامبورگ داشت و نیز سعی کرد به
لندن برود که موفق نشد سرانجام در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آپارتمان اجارهایاش
در پاریس با گاز خودکشی کرد. او نخستین نویسنده و ادیب ایرانی محسوب
میشود که خودکشی کردهاست، وی چند روز قبل از انتحار بسیاری از داستانهای
چاپ نشدهاش را نابود کرده بود.
هدایت را در قبرستان پرلاشز به خاک سپردند. مراسم خاکسپاریاش با حضور عدهای قلیل از ایرانیان و فرانسویان صورت گرفت.
.