"خورخه لوئیس بورخس" (۱۸۹۹ - ۱۹۸۶) نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژ

"خورخه لوئیس بورخس" (۱۸۹۹ - ۱۹۸۶) نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی. 

بورخس از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکای لاتین است که شهرتش بیشتر به سبب نوشتن داستانهای کوتاه است، ازمشهورترین کتابهای او، داستان (۱۹۴۴)، گلچینی از داستانهای کوتاه بورخس به انتخاب خودش است که مضامینی همچون رویاها، کتاب خانه ها، آیینه ها، حیوان ها، فلسفه، دین و خدا را می توان حلقه اتصال این داستان ها دانست.

تحصیلات بورخس تا سن ۱۱ سالگی در داخل خانه انجام شد واو به فراگیری دو زبان اسپانیایی و انگلیسی مشغول بود. کل افراد خانواده در سال ۱۹۱۴ به خاطر کاهش بینایی پدر و برای درمان بیماری او به شهر ژنو در سوییس رفتند و تا پایان این دهه در اروپا ماندند. 
در آنجا بورخس به مدرسه رفت و زبان های فرانسوی و آلمانی را آموخت در سال ۱۹۲۱ آنها به بوئنوس آیرس بازگشتند سال‌ها بعد به عنوان استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه بوئنوس آیرس منصوب شد قبل از آن رئیس کتابخانه ملی آرژانتین هم بود.

وی هیچ گاه به گونه ادبی رمان علاقه‌ای نداشت داستان کوتاه‌های وی انقلابی در فرم داستان کوتاه کلاسیک ایجاد کرد بعدها منتقدین از وی به عنوان نویسنده پست مدرن نام بردند.
 
بورخس با وجود اینکه بارها نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد، هیچگاه به این مهم دست نیافت.

وی در 14 ژوئن سال 1986 در سن 87 سالگی در شهر ژنو سوئیس درگذشت.
.

"زادروزت خجسته، مرد بزرگ"

"زادروزت خجسته، مرد بزرگ"

هیچ خدایی بالاتر از حقیقت  نیست ...

"مهانداس کارامچاند گاندی"  (2 اکتبر 1869 ــ  30 ژانویه 1948)
.

"سهراب سپهری" شاعر و نقاش ایرانی

به بهانۀ ۱۵ مهر زادروز شاعر آب و آئینه

"سهراب سپهری"  شاعر و نقاش ایرانی

سهراب در ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان به دنیا آمده که بطور رسمی زادروزش را ۱۵ اردیبهشت ثبت کرده‌اند، پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رییس تلگرافخانه کاشان، پدرش «اسدلله» و مادرش «ماه جبین» نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند.

دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسطه را در دبیرستان پهلوی کاشان خرداد ۱۳۲۲ گذراند و پس از فارغ‌التحصیلی در دورهٔ دوسالهٔ دانش‌سرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. 

سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد در همان سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خوابها منتشر کرد، درآذر۱۳۳۳ در ادارهٔ کل هنرهای زیبا در قسمت موزه‌ها شروع به کار کرد و درهنرستانهای هنرهای زیبا نیز به تدریس می‌پرداخت.

در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت ضمنا در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نام نویسی کرد در دورانی که به اتفاق حسین زنده‌رودی در پاریس بود بورس تحصیلی‌اش قطع شد و برای تأمین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامهٔ نقاشی، مجبور به کار شد و برای پاک‌کردن شیشهٔ آپارتمان‌ها، گاهی از ساختمان‌های بیست‌طبقه آویزان می‌شد.

زندگی سهراب هرگز از آثارش جدا نبود سهراب همان بود که می دیدی، همان بود که میخواندی همان انحنای نرم تپه های اخرایی همان آب زلال وعلفهای سبز کنارش چیزی برای پنهان کردن نداشت، دستش با وجود شعرها و نقاشیهایش رو بود شعر وی صمیمی، سرشار از تصویرهای بکر و تازه‌است که همراه با زبانی نرم، لطیف، پاکیزه و منسجم تصویر سازی می‌کند.

از معروفترین شعرهای وی می‌توان به: نشانی، صدای پای آب و مسافر اشاره کرد که شعر صدای پای آب یکی از بلندترین شعرهای نو زبان فارسی است کریم امامی که از دوستان نزدیک وی بوده در زمان حیاتش برخی از شعرهای سهراب را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است.
بعدها نیز مترجمان دیگری شعرهای وی را به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه کردند در سال ۱۳۷۱ شعرهای منتخبی از دو کتاب حجم سبز و شرق اندوه با نام «ما هیچ، ما نگاه» توسط «کلارا خانیس» به زبان اسپانیایی ترجمه شد در سال ۱۳۷۵ منتخبی از اشعار سهراب سپهری توسط هنرمند ایرانی جاوید مقدس صدقیانی به زبان ترکی استانبولی ترجمه و از سوی انتشارات YKY در کشور ترکیه منتشر شد.

سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به همین سبب در همان سال برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و وی ناکام از درمان به تهران بازگشت او سرانجام در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت صحن امامزاده سلطان‌علی‌بن محمد باقر روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.

در ابتدا یک کاشی فیروزه‌ای در محل دفن سهراب سپهری نصب‌شد، و سپس با حضور خانواده وی سنگی سفید رنگی جایگزین آن گردید که بر روی آن قسمتی از شعر «واحه‌ای در لحظه» از کتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی حکاکی شده‌بود.

به سراغ من اگر می‌آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من

روحش شاد و یادش گرامی
.

"ویلیام شکسپیر" شاعر ونمایشنامه‌نویس مشهورانگلیسی

"ویلیام شکسپیر"  شاعر ونمایشنامه‌نویس مشهورانگلیسی


ویلیام شکسپیر در۲۶ آوریل سال ۱۵۶۴در انگلستان ودرشهر استراتفورد متولد شد، شهرت شکسپیربه عنوان شاعر، نویسنده، بازیگر ونمایشنامه نویس منحصر به فرد است و برخی او را بزرگترین نمایشنامه نویس تمام دوران می‌دانند اما بسیاری از حقایق زندگی او مبهم است.

پدرش شهردار و مادرش فرزند زمین داری محلی بود شکسپیر درمدرسهٔ گرامراستراتفورد تحصیل کرد دربارهٔ جوانی‌های اودر واقع سند مستندی وجود ندارد اولین اطلاعاتی که ازاو به جز مراسم تعمید و 
نام‌ گذاری وجود دارد ازازدواج او با آنی هاداوای در سال ۱۵۸۲ می‌باشد که ثمرهٔ آن تولد دختری در سال ۱۵۸۳ و یک دختر و پسر دو قلو بود.

شکسپیر پس از ازدواج به لندن رفت و در تماشاخانه مشغول بازی شد در آنجا وظیفه ویرایش نمایش نامه‌ها را به او سپردن شکسپیر از این تجربه استفاده کرد و خود چند نمایشنامه نوشته که با استقبال روبرو میشود پس از آن هیج اطلاعی دربارهٔ فعالیت‌های او برای ۷ سال نیست ، اما وی احتمالا پیش از سال ۱۵۹۲ در لندن به عنوان بازیگرکار می‌نموده شکسپیر در دوران نخستین خود را محدود تئاتر ننموده و در سال ۱۵۹۳ شعر عشقی اساطیری ونوس و آدونیس و در سال پس از آن نیز ربودن لاکریس را منتشر کرد.

با دو چکامه‌ای که شکسپیر در سال‌های ۱۵۹۳ و ۱۵۹۴ به چاپ رساند اشعار او زودتر از نمایش‌هایش چاپ شدند همینطور باید گفت که بیشترغزل‌های وی باید دراین سال‌ها نوشته شده باشند، نمایش‌های ابتدایی شکسپیر شامل: هنری چهارم، تیتوس آندرونیکس، رویای شبی در نیمهٔ تابستان، بازرگان ونیز و ریچار دوم می‌شود که همگی در میانه و اواخر دهه ۱۵۹۰ تاریخ گذاری شده‌اند همینطور بعضی از تراژدی‌های مشهور او که در اوایل دهه ۱۶۰۰ گفته شده‌اند شامل:اتللو و شاه لیر می‌شود.

حدود سالهای ۱۶۱۰ شکسپیر به استراتفورد برای استراحت بر می‌گردد وبه نوشتن ادامه می‌دهد که دورهٔ رمان و کمدی-استراتژی او به حساب می‌آید مانند: طوفان، هنری هشتم، سیمبلاین و داستان زمستان. 

ویلیام شکسپیر درتاریخ ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ میلادی درگذشت و جسد او را دو روز پس از آن در کلیسای مقدس ترینتی به خاک سپردند اوقطعه‌ای ادبی نیزبرای نگارش بر روی سنگ قبر خود گفته که بر روی 
آن حک شده‌است.

به خاطر حضرت مسیح از کندن خاکی که اینجا را احاطه کرده خودداری کن، 
خجسته باد کسی که این خاک را رها کند 
و نفرین باد کسی را که استخوان‌های مرا بردارد.

شکسپیر در حالی مرد که تا سال ۱۶۱۶ هیچ نسخهٔ جمع آوری شده‌ای از آثارش وجود نداشت، وبرخی از آنها در نسخه‌هایی مستقل چاپ شده بودند که آنها هم بدون نظارت او ویرایش شده بودند در سال ۱۶۲۳ دو تن از اعضای هیئت شکسپیر، جان همینگز وهنری کاندل نسخه‌ای جمع آوری شده از تمام نمایش‌نامه هایش که مورد تصحیح و رسیدگی قرار گرفته شده بود به چاپ رساندند که فیرست فالیو first folio نام گرفته شد.
.

آنا النور روزولت

"آنا النور روزولت" همسر فرانکلین روزولت رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و اولین رئیس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد و یکی از فعالترین شخصیت‌های قرن بیستم در ترویج و توسعه حقوق بشر و گسترش فعالیت‌های انسان دوستانه نهادهای بین‌المللی بود.

بانو النور روزولت در ماه‌های پایانی عمر همسرش هنگامی که او فلج شده و روی صندلی چرخدار خود میخکوب بود، بسیاری از وظایف او را بر عهده گرفت. النور که بیشتر دوران کودکی خود را در انزوا و به تنهایی گذرانده بود، علی رغم نداشتن تحصیلات دانشگاهی به شریک و مشاور مطمئن یکی ازاستثنایی‌ ترین سیاست‌مداران تاریخ تبدیل شده بود.

پس از مرگ فرانکلین دلانو روزولت، جانشین او هری ترومن از خانم روزولت درخواست کرد به نخستین هیأت نمایندگی ایالات متحده در ملل متحد بپیوندد. او این هدف سیاسی را دنبال می‌کرد که النور روزولت را در گروه خودش داشته باشد و در عین حال او را از مسائل سیاسی حساس دور کند.

النور روزولت از سوی دیگر اعضای هیأت نمایندگی به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد فرستاده شد در حالی که حضور النور روزولت در کمیسیون حقوق بشر با این تصور که در چنین کمیته‌ای درباره مسائل مهم بحث نمی‌شود، از سوی بسیاری امری کم اهمیت تلقی می‌شد، او توانست با تلاش خود یکی از مهم‌ترین اقدامات سازمان ملل در سال‌های آغازین فعالیت خود یعنی نگارش و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر را به انجام رساند.

النور روزولت نه فردی دانشگاهی بود و نه روشنفکری برجسته، مشارکت او در نگارش اعلامیه جهانی حقوق بشر ربطی به تحلیل فلسفی یا حقوقی نداشت. او اهل عمل بود، دیگران را تشویق می‌کرد، برای رسیدن به هم نظری تلاش می‌کرد و همین خصوصیات به همراه او را در انجام موفقیت آمیز وظیفه ریاست کمیسون حقوق بشر و کمیته نگارش آن یاری داد. شور و شوقی که او از خود نشان داد و دقتی که در انجام مأموریتش به کار برد، در کنار اعتبار عامی که در ایالات متحده و کشورهای دیگر داشت، به تلاشهایی که منجر به تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر شد، دامنه‌ای بخشید که بی حضور او به اعتقاد بسیاری از جمله جان هامفری مدیر وقت بخش حقوق بشر دبیرخانه ملل متحد چه بسا امکان پذیر نمی‌شد.

او خود دراینباره نوشته بود:
«نگارش پیش نویس اعلامیه حقوق، برای همکارانم در گروه نگارش، به ویژه برای دکتر پ.س.چانگ، دکتر شارل مالک و جان هامفری که همگی اشخاص بسیار فرهیخته‌ای هستند، ممکن است چندان دشوار و سهمگین جلوه نکند.اما این کار در نظر من وظیفه ایست که برای آن به هیچ وجه آمادگی ندارم با این همه امیدوارم بتوانم به آنان دریافتن واژگانی که از دل تاریخ و نیز از اوضاع روز و واقعیت‌های معاصر بیرون می‌کشند به نحوی یاری رسانم که همگان بتوانند اهداف ما را دریابند و برای آن‌ها بسیج شوند. اغلب به همسرم می‌گفتم که اگر بتواند موضوعی را به من بفهماند، دیگر آن موضوع برای همه افراد کشور روشن خواهد بود. شاید اساس نقش من و ارزش واقعی مشارکتم در کمیته نگارش اعلامیه جهانی در همین نکته باشد.».
.

"استاد محمدرضا شجریان" خواننده، موسیقی‌دان وخوشنویس ایرانی

"استاد محمدرضا شجریان" خواننده، موسیقی‌دان وخوشنویس ایرانی 
وب گاه آسیاسوسایتی وی را پرآوازه‌ترین هنرمند موسیقی اصیل ایرانی وروزنامهٔ ونکوورسان او را یکی از برجسته ترین هنرمندان موسیقی جهان توصیف کرده‌ اند.

محمدرضا شجریان، یکم مهر ۱۳۱۹ در مشهد زاده شد خواندن را از کودکی با همان لحن کودکانه آغاز کرد از کودکی با توجه به استعداد و صدای خوبش تحت تعلیم پدر که خود قاری قرآن بود مشغول به پرورش صدای خویش شد و در سال ۱۳۳۱، برای نخستین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش می‌شود.

وی در سال ۱۳۳۸ به دانشسرای مقدماتی در مشهد رفت و از همان سال برای نخستین بار با یک معلم موسیقی آشنا شد، پس از دریافت دیپلم دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش درآمد وبه تدریس مشغول شد و دراین زمان با سنتور آشنا شد در سال ۱۳۳۷ به رادیو خراسان رفت و در رشته آواز مشغول فعالیت شد، سپس برای اجرای برنامه‌های گلها به تهران نزد استاد داوود پیرنیا دعوت شد و در بیش ازیکصد برنامه گلها وبرگ سبز شرکت کرد شجریان در سال ۱۳۴۰ ازدواج کرد که حاصل آن سه دختر و یک پسر (همایون) بود.

اودر سال ۱۳۴۶ به تهران رفت و با احمد عبادی آشنا شد و از سال ۱۳۴۶ در کلاس اسماعیل مهرتاش شرکت نمود، همچنین برای آموختن خوشنویسی در انجمن خوشنویسان نزد استاد ابراهیم بوذری رفت وی از سال ۱۳۴۷، خوشنویسی را نزد استاد حسن میرخانی ادامه داد ودر سال ۱۳۴۹ درجهٔ ممتاز را در خوشنویسی به دست می آورد.

شجریان تا سال ۱۳۵۰ با نام مستعار سیاوش بیدکانی با رادیو همکاری می‌کرد، ولی بعد از آن از نام خود استفاده کرد درآن سال  با فرامرز پایور نیز آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیف‌های آوازی را نزد وی دنبال کرد سال ۱۳۵۱ در برنامهٔ گلها با استاد نورعلی خان برومند آشنا شد وبه آموختن شیوهٔ آوازی طاهرزاده نزد او پرداخت از سال ۱۳۵۲ نزد عبدالله دوامی کلیه ردیف‌های موسیقی و شیوه‌های تصنیف خوانی را فرا گرفت ودرهمان سال به همراه گروهی از هنرمندان چون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجه‌ای، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی استاد داریوش صفوت بنا نهاد.

وی شیوه‌های آوازی اقبال‌السلطان، تاج اصفهانی، میرزا ظلی، ادیب خوانساری، حسین قوامی و بنان را روی صفحات و نوارها به‌دقت دنبال کرد. از سال ۱۳۵۴، تدریس هنرجویان را در رشته آواز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸ با تعطیلی این رشته کار تدریس خود را پایان داد. در سال ۱۳۵۷ به‌همراه هوشنگ ابتهاج و برخی هنرمندان دیگر از رادیو کناره‌گیری کرد شجریان در اسفندماه سال ۱۳۵۶ شرکت دل‌آواز را بنیان‌گذاری کرد همچنین در سال ۱۳۵۶ در مسابقه تلاوت قرآن کشوری رتبهٔ نخست را به دست آورد.

در ۱۳۵۷ چندین سرود میهنی اجرا کرد و همکاری خود را با سازمان‌های دولتی ادامه نداد و در خانه به تحقیق و تدوین ردیف‌های آوازی پرداخته و به آموزش شاگردان قدیمی‌اش همت گماشت در فاصله سالهای دههٔ شصت، شجریان همکاری گسترده‌ای را با پرویز مشکاتیان آغاز کرد که حاصل آن آلبوم‌هایی چون بیداد همایون، آستان جانان، سرّ عشق (ماهور)، نوا، دستان، گنبد مینا و جان عشاق بود، در این سال‌ها به همراه گروه عارف کنسرت‌هایی را در خارج از ایران اجرا کرد.

پس از سال ۱۳۶۸ به همراه داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی به اجرای کنسرت در آمریکا و اروپا پرداخت این گروه در سال بعد، کنسرت‌هایی را برای جمع‌آوری کمک مردم دنیا به زلزله‌زدگان رودبار انجام داد آلبوم‌های دل مجنون، سرو چمان، یاد ایام و آسمان عشق با همکاری گروه آوا و نیز دلشدگان با آهنگسازی حسین علیزاده در این سال‌ها منتشر شدند در سال ۱۳۷۴، شجریان کنسرت‌هایی در شهرهای اصفهان، شیراز، ساری، کرمان و سنندج برگزار کرد و در همین سال، آلبوم چشمه نوش را با محمدرضا لطفی و مدتی بعد، در خیال را با همکاری مجید درخشانی منتشر کرد، وی در سال ۱۳۷۷، آلبوم شب سکوت، کویر را با آهنگسازی کیهان کلهر منتشر کرد.

شجریان در سال ۱۳۷۸ جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو دریافت کرد از سال ۱۳۷۹ با حسین علیزاده، کیهان کلهر و پسرش همایون به اجرای کنسرت پرداخت که حاصل آن، آلبوم‌های زمستان است، بی تو به سر نمی‌شود، فریاد، ساز خاموش و سرود مهر بود در سال ۱۳۸۲، به همراه همین گروه برای کمک به زلزله‌ زدگان بم کنسرتی در تهران با نام همنوا با بم اجرا کرد.

از سال ۱۳۸۶، شجریان به همکاری با گروه آوا پرداخت و کنسرت‌هایی در تهران، اصفهان، اروپا، آمریکا و کانادا اجرا کرد در همین سال و در مراسم درگذشت مادرش، پس از ۳۰ سال، دعای ربنا را دوباره خواند، شجریان اکنون به همراه پسرش همایون شجریان به ترویج و اشاعه موسیقی اصیل و سنتی ایرانی می‌پردازد پس از برگزاری کنسرت شجریان در ونکوور کانادا، گلوب اند میل، شجریان را افسانهٔ موسیقی شرق معرفی کرد.


صدای تو را دوست دارم
تصنیف صدای تو را دوست دارم با همراهی گروه شهناز و آهنگسازی مجید درخشانی و شعری از دکتر اسماعیل خویی که در وصف استاد شجریان سروده شده است و با صدای همایون ومژگان شجریان پیش ازاین ودر سالروزمیلاد استاد به عنوان هدیه روز تولد توسط فرزندان ایشان، به این بزرگمرد هنرموسیقی ایران زمین تقدیم شده.


بخشی از سروده ی زیبای دکتر اسماعیل خویی

صدای تو را دوست دارم
صدای تو، از آن و از جاودان می‌سراید
صدای تو از لاله‌ زاران که بر باد
صدای تو از نوبهاران که در یاد می آید
صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن سوی شور از پشت بیداد می آید
وجان دل من، دل جانم، از آن به فریاد می آید
صدای تو اندوه خیام را دارد
درآن دم که چون کهکشان ابری از ماهتاب و ستاره ای
نوای غزل های حافظ برآن، شادخواران و اندوهگزاران
ببارد، بشارد


"لینک دانلود تصنبف صدای تو را دوست دارم با صدای مژگان وهمایون شجریان"

پسورد فایل: jomalate ziba

http://s1.picofile.com/file/7522482361/Homayun_Mojgan_Sedaye_to_ra_doost_daram.mp3.html
 .

کورت ونه گات جونیور (Kurt Vonnegut, Jr) نویسندهٔ آمریکایی

کورت ونه گات جونیور (Kurt Vonnegut, Jr) نویسندهٔ آمریکایی

کورت ونه گات در شهر ایندیاناپولیس درایالت ایندیانا به دنیا آمد، در رشتهٔ زیست‌ شیمی از دانشگاه کورنل فارغ‌التحصیل شد ودرارتش نام‌نویسی کرد وبرای نبرد در جنگ جهانی دوم به اروپا اعزام شد او خیلی زود به دست نیروهای آلمانی اسیر و در درسدن زندانی شد، و درنتیجه شاهد بمباران این شهر توسط بمب‌ افکن‌های متفقین بود که بیش از صد و سی و پنج هزار نفر کشته به جای گذاشت.

پس از پایان جنگ و بازگشت به ایالات متحدهٔ آمریکا، در دانشگاه شیکاگو به تحصیل مردم‌شناسی پرداخت و سپس به عنوان تبلیغاتچی برای شرکت جنرال الکتریک مشغول به کار شد، تا سال ۱۹۵۱ که با نهایی شدن انتشار اولین کتابش پیانوی خودکار، این کار را ترک کرد و تمام‌وقت مشغول نویسندگی شد.

آثار ونه گات غالباً ترکیبی از طنزی سیاه و مایه‌های علمی‌ تخیلی است که از میان آنها گهوارهٔ گربه (۱۹۶۳) ، سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (۱۹۶۹) و صبحانهٔ قهرمانان (۱۹۷۳) بیشتر مورد ستایش قرار گرفته‌اند.در سال ۱۹۹۹ آستروئید یا سیارک ۲۵۳۹۹ را برای بزرگداشت او ونه گات نامیدند.

کورت ونه گات در روز ۱۱ آوریل ۲۰۰۷ در سن هشتاد و چهار سالگی در منزل شخصی خود در گذشت، علت مرگ وی صدمه مغزی ناشی از سقوط اعلام شد.
.

"دالایی لاما"

"دالایی لاما"

رهبر معنوی تبتی ها و یکی از مهمترین‌ رهبران‌ مذهبی دنیاست که‌ صلح‌ طلبی ازمهم‌ترین‌ خصوصیت‌ او 
به‌ شمار می‌رود، و این در حالیست که مقامات‌ کشور چین او را خرابکار و تجزیه‌ طلب‌ می‌خوانند، رئیس‌ 
کمیته‌ نوبل‌ هنگام‌ اهدای جایزه‌ به وی او را با گاندی مقایسه‌اش‌ می‌کند.

او ۲۴ ساله‌ بود که‌ از خوف دستگیری با پای پیاده‌ به‌ هند گریخت‌.، سپس دولت‌ در تبعید تشکیل‌ داد و 
نوبل‌ صلح‌ گرفت‌.، واکنون او نمادی از تساهل‌ بشمار میرود.

پیروان دالایی لاما بر این باورند که بیدارگر (بوداسف) مهرورزی که "اولوکیتشوارا" نام دارد مانند همه 
زندگان باززایی دارد و دالایی لاما همان بیدارگر مهرورزی در جسمی جدید است.

واژهٔ دالایی در زبان مغولی به معنی «اقیانوس» است و لاما (بلا ما) معادل تبتی واژهٔ «پیر» به معنی 
مرشد است.
.

"حمید مصدق" شاعر وحقوقدان

"حمید مصدق" شاعر وحقوقدان

زنده یاد حمید مصدق بهمن ۱۳۱۸ در شهرضا متولد شد، چند سال بعد بهمراه خانواده‌اش به‌اصفهان رفت وتحصیلات خود را در آنجا ادامه داد، او در دوران دبیرستان با منوچهر بدیعی، هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی و بهرام صادقی هم‌مدرسه بود و با آنان دوستی و آشنایی داشت.
مصدق در ۱۳۳۹ وارد دانشکدۀ حقوق شد و در رشتۀ بازرگانی تحصیل کرد، از سال ۱۳۴۳ در رشتۀ حقوق قضایی به تحصیل پرداخت و بعد هم مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد گرفت، در ۱۳۵۰ در رشتۀ حقوق اداری از دانشگاه ملی دانش‌آموخته شد و در دانشکدۀ علوم ارتباطات تهران و دانشگاه کرمان به‌ تدریس پرداخت.
وی پس ار دریافت پروانۀ وکالت از کانون وکلا در دوره‌های بعدی زندگی همواره به‌ کاروکالت اشتغال داشت و کار تدریس دردانشگاه‌های اصفهان، بیرجند و شهید بهشتی را پی میگرفت.
در ۱۳۴۵ برای ادامۀ تحصیل به‌ انگلیس رفت و در زمینۀ روش تحقیق به‌ تحصیل وتحقیق پرداخت، تا سال ۱۳۵۸ بیشتر به‌ تدریس روش تحقیق اشتغال داشت و از۱۳۶۰ به تدریس حقوق خصوصی به‌ ویژه حقوق تعاون پرداخت، مصدق تا پایان عمر عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود و مدتی نیز سردبیری مجلۀ کانون وکلا را به‌عهده داشت.
حمید مصدق در هشتم آذرماه ۱۳۷۷ بر اثر بیماری قلبی در تهران درگذشت.

"شعر زیر برگزیده ایست از مجموعه اشعار او"

من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه میدانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه میدانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی

من چه میدانستم
دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبرازعاطفه اند
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری
نه ازآن پاکتری
تو بهاری، نه
بهاران از توست
از تو میگیرد وام
هر بهار این همه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست

ای بهین باغ و بهارانم تو
زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان بردرختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان ازمیان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست
قصه ی شیرینی ست
کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد
قصه ی نغز تو از غصه تهی ست

باز هم قصه بگو
تا به آرامش دل
سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم
گل به گل ، سنگ به سنگ این دشت
یادگاران تواند
رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ
در تمام در و دشت
سوکواران تو اند
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک ، اما ایا
باز برمی گردی...؟
چه تمنای محالی دارم
خنده ام می گیرد


"زنده یاد حمید مصدق"

گوستاوفلوبر

"گوستاوفلوبر" ازبزرگترین نویسندگان قرن نوزدهم فرانسه

اوبه ویژه به خاطر رمان اولش مادام بواری (۱۸۵۷) مشهور است و به خاطر توجه فراوانش به هنر و سبک ویژه خودش، که در جستجوی بی پایانش به دنبال «واژه درست» تجلی یافت، نویسندگانی همچون آنتون چخوف، ژان پل سارتر، ولادیمیر نابوکف، گی دو موپاسان، آلفونس دوده، امیل زولا، ایوان تورگنیف، ماریو بارگاس یوسا و لویی فردیناند سلین از وی تاثیر گرفته اند.

فلوبر در۱۲ دسامبر ۱۸۲۱ در شهر روان در منطقه نرماندی فرانسه به دنیا آمد، او فرزند دوم آشیل کلئوفاس فلوبر جراح و آن ژوسین کارولین بود، نوشتن را در هشت سالگی آغاز کرد در زادگاهش تحصیل کرد و تا سال ۱۸۴۰ در آنجا ماند، سپس به پاریس رفت تا در رشته ش حقوق تحصیل کند،
اما نه علاقه ای به پاریس نشان داد و نه به رشته حقوق، با چند نفری از جمله ویکتور هوگو معاشرت داشت در سال ۱۸۴۶ به دنبال حمله صرع، پاریس وحقوق را ترک گفت.

فلوبر پس از ترک پاریس به کرواست در نزدیکی روان رفت و با مادرش زندگی کرد خانه شان در نزدیکی رود سن اقامتگاه مادام العمر فلوبر شد، فلوبر هرگز ازدواج نکرد. از سال ۱۸۴۶ تا ۱۸۵۴ رابطه عاشقانه ای با لوییز کولت شاعر داشت و مکاتباتشان هنوز موجود است، این رابطه، تنها رابطه عاشقانه او درزندگی اش بود.

روش نگارش عجیب فلوبر همیشه به چشم می خورد، گاهی یک هفته را صرف نوشتن فقط یک صفحه می کرد و هرگز از کارش راضی نبود و گاهی برای یافتن یک عبارت یا قید شکنجه عظیمی را متحمل می شد، فلوبر از آن افرادی نبود که کلمات از قلبش جاری می شدند، اشتهار او حاصل تلاش بی پایان و پشتکار و همت خودش است، منتقدان زیادی آثار فلوبر را الگوی سبک می دانند.

دهه ۱۸۷۰ برای فلوبر دهه دشواری بود، سربازان پروسی خانه اش را در جنگ ۱۸۷۰ اشغال کردند و در سال ۱۸۷۲ مادرش مرد، پس از مرگ او فلوبر دچار بحران مالی شدT اوتقریبا تمام عمرش را از بیماری مقاربتی رنج می برد که سرانجام منجر به مرگ او در سن ۵۸ سالگی در سال ۱۸۸۰ شد او در گورستان روان مدفون است.