"آنا النور روزولت" همسر فرانکلین روزولت رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و اولین رئیس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد و یکی از فعالترین شخصیتهای قرن بیستم در ترویج و توسعه حقوق بشر و گسترش فعالیتهای انسان دوستانه نهادهای بینالمللی بود.
بانو
النور روزولت در ماههای پایانی عمر همسرش هنگامی که او فلج شده و روی
صندلی چرخدار خود میخکوب بود، بسیاری از وظایف او را بر عهده گرفت. النور
که بیشتر دوران کودکی خود را در انزوا و به تنهایی گذرانده بود، علی رغم
نداشتن تحصیلات دانشگاهی به شریک و مشاور مطمئن یکی ازاستثنایی ترین
سیاستمداران تاریخ تبدیل شده بود.
پس از مرگ فرانکلین دلانو
روزولت، جانشین او هری ترومن از خانم روزولت درخواست کرد به نخستین هیأت
نمایندگی ایالات متحده در ملل متحد بپیوندد. او این هدف سیاسی را دنبال
میکرد که النور روزولت را در گروه خودش داشته باشد و در عین حال او را از
مسائل سیاسی حساس دور کند.
النور روزولت از سوی دیگر اعضای هیأت
نمایندگی به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد فرستاده شد در حالی که حضور
النور روزولت در کمیسیون حقوق بشر با این تصور که در چنین کمیتهای درباره
مسائل مهم بحث نمیشود، از سوی بسیاری امری کم اهمیت تلقی میشد، او توانست
با تلاش خود یکی از مهمترین اقدامات سازمان ملل در سالهای آغازین فعالیت
خود یعنی نگارش و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر را به انجام رساند.
النور
روزولت نه فردی دانشگاهی بود و نه روشنفکری برجسته، مشارکت او در نگارش
اعلامیه جهانی حقوق بشر ربطی به تحلیل فلسفی یا حقوقی نداشت. او اهل عمل
بود، دیگران را تشویق میکرد، برای رسیدن به هم نظری تلاش میکرد و همین
خصوصیات به همراه او را در انجام موفقیت آمیز وظیفه ریاست کمیسون حقوق بشر و
کمیته نگارش آن یاری داد. شور و شوقی که او از خود نشان داد و دقتی که در
انجام مأموریتش به کار برد، در کنار اعتبار عامی که در ایالات متحده و
کشورهای دیگر داشت، به تلاشهایی که منجر به تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر
شد، دامنهای بخشید که بی حضور او به اعتقاد بسیاری از جمله جان هامفری
مدیر وقت بخش حقوق بشر دبیرخانه ملل متحد چه بسا امکان پذیر نمیشد.
او خود دراینباره نوشته بود:
«نگارش
پیش نویس اعلامیه حقوق، برای همکارانم در گروه نگارش، به ویژه برای دکتر
پ.س.چانگ، دکتر شارل مالک و جان هامفری که همگی اشخاص بسیار فرهیختهای
هستند، ممکن است چندان دشوار و سهمگین جلوه نکند.اما این کار در نظر من
وظیفه ایست که برای آن به هیچ وجه آمادگی ندارم با این همه امیدوارم بتوانم
به آنان دریافتن واژگانی که از دل تاریخ و نیز از اوضاع روز و واقعیتهای
معاصر بیرون میکشند به نحوی یاری رسانم که همگان بتوانند اهداف ما را
دریابند و برای آنها بسیج شوند. اغلب به همسرم میگفتم که اگر بتواند
موضوعی را به من بفهماند، دیگر آن موضوع برای همه افراد کشور روشن خواهد
بود. شاید اساس نقش من و ارزش واقعی مشارکتم در کمیته نگارش اعلامیه جهانی
در همین نکته باشد.».
.