"استاد محمدرضا شجریان" خواننده، موسیقی‌دان وخوشنویس ایرانی

"استاد محمدرضا شجریان" خواننده، موسیقی‌دان وخوشنویس ایرانی 
وب گاه آسیاسوسایتی وی را پرآوازه‌ترین هنرمند موسیقی اصیل ایرانی وروزنامهٔ ونکوورسان او را یکی از برجسته ترین هنرمندان موسیقی جهان توصیف کرده‌ اند.

محمدرضا شجریان، یکم مهر ۱۳۱۹ در مشهد زاده شد خواندن را از کودکی با همان لحن کودکانه آغاز کرد از کودکی با توجه به استعداد و صدای خوبش تحت تعلیم پدر که خود قاری قرآن بود مشغول به پرورش صدای خویش شد و در سال ۱۳۳۱، برای نخستین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش می‌شود.

وی در سال ۱۳۳۸ به دانشسرای مقدماتی در مشهد رفت و از همان سال برای نخستین بار با یک معلم موسیقی آشنا شد، پس از دریافت دیپلم دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش درآمد وبه تدریس مشغول شد و دراین زمان با سنتور آشنا شد در سال ۱۳۳۷ به رادیو خراسان رفت و در رشته آواز مشغول فعالیت شد، سپس برای اجرای برنامه‌های گلها به تهران نزد استاد داوود پیرنیا دعوت شد و در بیش ازیکصد برنامه گلها وبرگ سبز شرکت کرد شجریان در سال ۱۳۴۰ ازدواج کرد که حاصل آن سه دختر و یک پسر (همایون) بود.

اودر سال ۱۳۴۶ به تهران رفت و با احمد عبادی آشنا شد و از سال ۱۳۴۶ در کلاس اسماعیل مهرتاش شرکت نمود، همچنین برای آموختن خوشنویسی در انجمن خوشنویسان نزد استاد ابراهیم بوذری رفت وی از سال ۱۳۴۷، خوشنویسی را نزد استاد حسن میرخانی ادامه داد ودر سال ۱۳۴۹ درجهٔ ممتاز را در خوشنویسی به دست می آورد.

شجریان تا سال ۱۳۵۰ با نام مستعار سیاوش بیدکانی با رادیو همکاری می‌کرد، ولی بعد از آن از نام خود استفاده کرد درآن سال  با فرامرز پایور نیز آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیف‌های آوازی را نزد وی دنبال کرد سال ۱۳۵۱ در برنامهٔ گلها با استاد نورعلی خان برومند آشنا شد وبه آموختن شیوهٔ آوازی طاهرزاده نزد او پرداخت از سال ۱۳۵۲ نزد عبدالله دوامی کلیه ردیف‌های موسیقی و شیوه‌های تصنیف خوانی را فرا گرفت ودرهمان سال به همراه گروهی از هنرمندان چون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجه‌ای، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی استاد داریوش صفوت بنا نهاد.

وی شیوه‌های آوازی اقبال‌السلطان، تاج اصفهانی، میرزا ظلی، ادیب خوانساری، حسین قوامی و بنان را روی صفحات و نوارها به‌دقت دنبال کرد. از سال ۱۳۵۴، تدریس هنرجویان را در رشته آواز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸ با تعطیلی این رشته کار تدریس خود را پایان داد. در سال ۱۳۵۷ به‌همراه هوشنگ ابتهاج و برخی هنرمندان دیگر از رادیو کناره‌گیری کرد شجریان در اسفندماه سال ۱۳۵۶ شرکت دل‌آواز را بنیان‌گذاری کرد همچنین در سال ۱۳۵۶ در مسابقه تلاوت قرآن کشوری رتبهٔ نخست را به دست آورد.

در ۱۳۵۷ چندین سرود میهنی اجرا کرد و همکاری خود را با سازمان‌های دولتی ادامه نداد و در خانه به تحقیق و تدوین ردیف‌های آوازی پرداخته و به آموزش شاگردان قدیمی‌اش همت گماشت در فاصله سالهای دههٔ شصت، شجریان همکاری گسترده‌ای را با پرویز مشکاتیان آغاز کرد که حاصل آن آلبوم‌هایی چون بیداد همایون، آستان جانان، سرّ عشق (ماهور)، نوا، دستان، گنبد مینا و جان عشاق بود، در این سال‌ها به همراه گروه عارف کنسرت‌هایی را در خارج از ایران اجرا کرد.

پس از سال ۱۳۶۸ به همراه داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی به اجرای کنسرت در آمریکا و اروپا پرداخت این گروه در سال بعد، کنسرت‌هایی را برای جمع‌آوری کمک مردم دنیا به زلزله‌زدگان رودبار انجام داد آلبوم‌های دل مجنون، سرو چمان، یاد ایام و آسمان عشق با همکاری گروه آوا و نیز دلشدگان با آهنگسازی حسین علیزاده در این سال‌ها منتشر شدند در سال ۱۳۷۴، شجریان کنسرت‌هایی در شهرهای اصفهان، شیراز، ساری، کرمان و سنندج برگزار کرد و در همین سال، آلبوم چشمه نوش را با محمدرضا لطفی و مدتی بعد، در خیال را با همکاری مجید درخشانی منتشر کرد، وی در سال ۱۳۷۷، آلبوم شب سکوت، کویر را با آهنگسازی کیهان کلهر منتشر کرد.

شجریان در سال ۱۳۷۸ جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو دریافت کرد از سال ۱۳۷۹ با حسین علیزاده، کیهان کلهر و پسرش همایون به اجرای کنسرت پرداخت که حاصل آن، آلبوم‌های زمستان است، بی تو به سر نمی‌شود، فریاد، ساز خاموش و سرود مهر بود در سال ۱۳۸۲، به همراه همین گروه برای کمک به زلزله‌ زدگان بم کنسرتی در تهران با نام همنوا با بم اجرا کرد.

از سال ۱۳۸۶، شجریان به همکاری با گروه آوا پرداخت و کنسرت‌هایی در تهران، اصفهان، اروپا، آمریکا و کانادا اجرا کرد در همین سال و در مراسم درگذشت مادرش، پس از ۳۰ سال، دعای ربنا را دوباره خواند، شجریان اکنون به همراه پسرش همایون شجریان به ترویج و اشاعه موسیقی اصیل و سنتی ایرانی می‌پردازد پس از برگزاری کنسرت شجریان در ونکوور کانادا، گلوب اند میل، شجریان را افسانهٔ موسیقی شرق معرفی کرد.


صدای تو را دوست دارم
تصنیف صدای تو را دوست دارم با همراهی گروه شهناز و آهنگسازی مجید درخشانی و شعری از دکتر اسماعیل خویی که در وصف استاد شجریان سروده شده است و با صدای همایون ومژگان شجریان پیش ازاین ودر سالروزمیلاد استاد به عنوان هدیه روز تولد توسط فرزندان ایشان، به این بزرگمرد هنرموسیقی ایران زمین تقدیم شده.


بخشی از سروده ی زیبای دکتر اسماعیل خویی

صدای تو را دوست دارم
صدای تو، از آن و از جاودان می‌سراید
صدای تو از لاله‌ زاران که بر باد
صدای تو از نوبهاران که در یاد می آید
صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن سوی شور از پشت بیداد می آید
وجان دل من، دل جانم، از آن به فریاد می آید
صدای تو اندوه خیام را دارد
درآن دم که چون کهکشان ابری از ماهتاب و ستاره ای
نوای غزل های حافظ برآن، شادخواران و اندوهگزاران
ببارد، بشارد


"لینک دانلود تصنبف صدای تو را دوست دارم با صدای مژگان وهمایون شجریان"

پسورد فایل: jomalate ziba

http://s1.picofile.com/file/7522482361/Homayun_Mojgan_Sedaye_to_ra_doost_daram.mp3.html
 .

دانلود


یک فایل ورد شامل سرفصل‌های مرتبط با بحث کینه پیشنهاد شده برای حلقه‌های صالحین بسیج توسط مدیریت محتوایی معاونت تربیت و آموزش بسیج مستضعفین

قسمت چهارم:

انسانی که دارای کینه است به جهت فقدان تعادل روانی، ناتوان از تصمیم گیری درست برخاسته از عقلانیت است. واکنش های عصبی و بیزاری و تنفر موجب می شود که داوری و قضاوت وی بی پایه و از روی عناد باشد و ناتوان از دریافت درست واقعیت و تحلیل آن گردد. عدم تحلیل درست و برپایه اصول عقلی و عملی موجب می شود در ارزیابی از موقعیت خویش و موضوع (مانند دشمن) به خطا رود و در دست یابی به موفقیت با شکست مواجه گردد.


دانلود متون مورد نیاز حلقه های صالحین قسمت چهارم
http://www.esalehin.ir/storage/download/9149
http://www.esalehin.ir
http://esalehin.mihanblog.com

کورت ونه گات جونیور (Kurt Vonnegut, Jr) نویسندهٔ آمریکایی

کورت ونه گات جونیور (Kurt Vonnegut, Jr) نویسندهٔ آمریکایی

کورت ونه گات در شهر ایندیاناپولیس درایالت ایندیانا به دنیا آمد، در رشتهٔ زیست‌ شیمی از دانشگاه کورنل فارغ‌التحصیل شد ودرارتش نام‌نویسی کرد وبرای نبرد در جنگ جهانی دوم به اروپا اعزام شد او خیلی زود به دست نیروهای آلمانی اسیر و در درسدن زندانی شد، و درنتیجه شاهد بمباران این شهر توسط بمب‌ افکن‌های متفقین بود که بیش از صد و سی و پنج هزار نفر کشته به جای گذاشت.

پس از پایان جنگ و بازگشت به ایالات متحدهٔ آمریکا، در دانشگاه شیکاگو به تحصیل مردم‌شناسی پرداخت و سپس به عنوان تبلیغاتچی برای شرکت جنرال الکتریک مشغول به کار شد، تا سال ۱۹۵۱ که با نهایی شدن انتشار اولین کتابش پیانوی خودکار، این کار را ترک کرد و تمام‌وقت مشغول نویسندگی شد.

آثار ونه گات غالباً ترکیبی از طنزی سیاه و مایه‌های علمی‌ تخیلی است که از میان آنها گهوارهٔ گربه (۱۹۶۳) ، سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (۱۹۶۹) و صبحانهٔ قهرمانان (۱۹۷۳) بیشتر مورد ستایش قرار گرفته‌اند.در سال ۱۹۹۹ آستروئید یا سیارک ۲۵۳۹۹ را برای بزرگداشت او ونه گات نامیدند.

کورت ونه گات در روز ۱۱ آوریل ۲۰۰۷ در سن هشتاد و چهار سالگی در منزل شخصی خود در گذشت، علت مرگ وی صدمه مغزی ناشی از سقوط اعلام شد.
.

"دالایی لاما"

"دالایی لاما"

رهبر معنوی تبتی ها و یکی از مهمترین‌ رهبران‌ مذهبی دنیاست که‌ صلح‌ طلبی ازمهم‌ترین‌ خصوصیت‌ او 
به‌ شمار می‌رود، و این در حالیست که مقامات‌ کشور چین او را خرابکار و تجزیه‌ طلب‌ می‌خوانند، رئیس‌ 
کمیته‌ نوبل‌ هنگام‌ اهدای جایزه‌ به وی او را با گاندی مقایسه‌اش‌ می‌کند.

او ۲۴ ساله‌ بود که‌ از خوف دستگیری با پای پیاده‌ به‌ هند گریخت‌.، سپس دولت‌ در تبعید تشکیل‌ داد و 
نوبل‌ صلح‌ گرفت‌.، واکنون او نمادی از تساهل‌ بشمار میرود.

پیروان دالایی لاما بر این باورند که بیدارگر (بوداسف) مهرورزی که "اولوکیتشوارا" نام دارد مانند همه 
زندگان باززایی دارد و دالایی لاما همان بیدارگر مهرورزی در جسمی جدید است.

واژهٔ دالایی در زبان مغولی به معنی «اقیانوس» است و لاما (بلا ما) معادل تبتی واژهٔ «پیر» به معنی 
مرشد است.
.

"حمید مصدق" شاعر وحقوقدان

"حمید مصدق" شاعر وحقوقدان

زنده یاد حمید مصدق بهمن ۱۳۱۸ در شهرضا متولد شد، چند سال بعد بهمراه خانواده‌اش به‌اصفهان رفت وتحصیلات خود را در آنجا ادامه داد، او در دوران دبیرستان با منوچهر بدیعی، هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی و بهرام صادقی هم‌مدرسه بود و با آنان دوستی و آشنایی داشت.
مصدق در ۱۳۳۹ وارد دانشکدۀ حقوق شد و در رشتۀ بازرگانی تحصیل کرد، از سال ۱۳۴۳ در رشتۀ حقوق قضایی به تحصیل پرداخت و بعد هم مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد گرفت، در ۱۳۵۰ در رشتۀ حقوق اداری از دانشگاه ملی دانش‌آموخته شد و در دانشکدۀ علوم ارتباطات تهران و دانشگاه کرمان به‌ تدریس پرداخت.
وی پس ار دریافت پروانۀ وکالت از کانون وکلا در دوره‌های بعدی زندگی همواره به‌ کاروکالت اشتغال داشت و کار تدریس دردانشگاه‌های اصفهان، بیرجند و شهید بهشتی را پی میگرفت.
در ۱۳۴۵ برای ادامۀ تحصیل به‌ انگلیس رفت و در زمینۀ روش تحقیق به‌ تحصیل وتحقیق پرداخت، تا سال ۱۳۵۸ بیشتر به‌ تدریس روش تحقیق اشتغال داشت و از۱۳۶۰ به تدریس حقوق خصوصی به‌ ویژه حقوق تعاون پرداخت، مصدق تا پایان عمر عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود و مدتی نیز سردبیری مجلۀ کانون وکلا را به‌عهده داشت.
حمید مصدق در هشتم آذرماه ۱۳۷۷ بر اثر بیماری قلبی در تهران درگذشت.

"شعر زیر برگزیده ایست از مجموعه اشعار او"

من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه میدانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه میدانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی

من چه میدانستم
دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبرازعاطفه اند
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری
نه ازآن پاکتری
تو بهاری، نه
بهاران از توست
از تو میگیرد وام
هر بهار این همه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست

ای بهین باغ و بهارانم تو
زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان بردرختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان ازمیان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست
قصه ی شیرینی ست
کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد
قصه ی نغز تو از غصه تهی ست

باز هم قصه بگو
تا به آرامش دل
سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم
گل به گل ، سنگ به سنگ این دشت
یادگاران تواند
رفته ای اینک و هر سبزه و سنگ
در تمام در و دشت
سوکواران تو اند
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک ، اما ایا
باز برمی گردی...؟
چه تمنای محالی دارم
خنده ام می گیرد


"زنده یاد حمید مصدق"

دانلود


یک فایل ورد شامل سرفصل‌های مرتبط با بحثخودسازی اخلاقی پیشنهاد شده برای حلقه‌های صالحین بسیج توسط مدیریت محتوایی معاونت تربیت و آموزش بسیج مستضعفین

قسمت پنجم:

منظور از تحلیل اخلاق چیست؟ اخلاق برای نیل به مادّیت؟ یا اخلاق برای اخلاق؟ یا اخلاق برای قرب به خدا است؟ بسیاری به دنبال اخلاق می روند ولی مقصد آنان همان نیل به مادّیت و دنیا است، عدّه ای با مشتری برخورد خوبی دارند اما هدف شان از این نوع برخورد، جذب مشتری و رسیدن به سود بیشتری است به عنوان مثال ممکن است برخورد پاره ای از پزشکان با بیماران خویش در مطب خصوصی با ملاقات آنان در بیمارستان و غیر آن تفاوت محسوسی داشته باشد، این گونه برخوردها، نمونه های اخلاقی برای مادیت و سود دنیوی است. بدیهی است این نوع اخلاق، کمال نفسانی برای انسان نمی آورد فقط وسیله ای است برای کسب در آمد و یا وجاهت و مقام، و بسیاری از کتاب های اخلاقی غربی و شرقی این هدف را تعقیب می کنند. 
 
دانلود متون مورد نیاز حلقه های صالحین قسمت پنجم
http://www.esalehin.ir/storage/download/9150
http://www.esalehin.ir
http://esalehin.mihanblog.com

گوستاوفلوبر

"گوستاوفلوبر" ازبزرگترین نویسندگان قرن نوزدهم فرانسه

اوبه ویژه به خاطر رمان اولش مادام بواری (۱۸۵۷) مشهور است و به خاطر توجه فراوانش به هنر و سبک ویژه خودش، که در جستجوی بی پایانش به دنبال «واژه درست» تجلی یافت، نویسندگانی همچون آنتون چخوف، ژان پل سارتر، ولادیمیر نابوکف، گی دو موپاسان، آلفونس دوده، امیل زولا، ایوان تورگنیف، ماریو بارگاس یوسا و لویی فردیناند سلین از وی تاثیر گرفته اند.

فلوبر در۱۲ دسامبر ۱۸۲۱ در شهر روان در منطقه نرماندی فرانسه به دنیا آمد، او فرزند دوم آشیل کلئوفاس فلوبر جراح و آن ژوسین کارولین بود، نوشتن را در هشت سالگی آغاز کرد در زادگاهش تحصیل کرد و تا سال ۱۸۴۰ در آنجا ماند، سپس به پاریس رفت تا در رشته ش حقوق تحصیل کند،
اما نه علاقه ای به پاریس نشان داد و نه به رشته حقوق، با چند نفری از جمله ویکتور هوگو معاشرت داشت در سال ۱۸۴۶ به دنبال حمله صرع، پاریس وحقوق را ترک گفت.

فلوبر پس از ترک پاریس به کرواست در نزدیکی روان رفت و با مادرش زندگی کرد خانه شان در نزدیکی رود سن اقامتگاه مادام العمر فلوبر شد، فلوبر هرگز ازدواج نکرد. از سال ۱۸۴۶ تا ۱۸۵۴ رابطه عاشقانه ای با لوییز کولت شاعر داشت و مکاتباتشان هنوز موجود است، این رابطه، تنها رابطه عاشقانه او درزندگی اش بود.

روش نگارش عجیب فلوبر همیشه به چشم می خورد، گاهی یک هفته را صرف نوشتن فقط یک صفحه می کرد و هرگز از کارش راضی نبود و گاهی برای یافتن یک عبارت یا قید شکنجه عظیمی را متحمل می شد، فلوبر از آن افرادی نبود که کلمات از قلبش جاری می شدند، اشتهار او حاصل تلاش بی پایان و پشتکار و همت خودش است، منتقدان زیادی آثار فلوبر را الگوی سبک می دانند.

دهه ۱۸۷۰ برای فلوبر دهه دشواری بود، سربازان پروسی خانه اش را در جنگ ۱۸۷۰ اشغال کردند و در سال ۱۸۷۲ مادرش مرد، پس از مرگ او فلوبر دچار بحران مالی شدT اوتقریبا تمام عمرش را از بیماری مقاربتی رنج می برد که سرانجام منجر به مرگ او در سن ۵۸ سالگی در سال ۱۸۸۰ شد او در گورستان روان مدفون است.

احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود

"احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود" نویسندهٔ معاصر ایرانی

سه‌ گانۀ همسایه‌ها، داستان یک شهر وبازگشت اودر زمرهٔ آثار برجستهٔ ادبیات معاصر ایران بشمار می‌روند.
محمود در۴ دی ۱۳۱۰ ودر شهراهواز، از پدر و مادری دزفولی الاصل به دنیا آمد و شاید همین دلیل سبب شد تا بیشتر خود را دزفولی بداند در برخی از آثاراو چون همسایه‌ها و مدار صفردرجه، واژه‌ها و جملاتی به گویش دزفولی به چشم می‌خورد و نیز شخصیت «نعمت» در داستان «غریبه‌ها و پسرک بومی» از کتابی به همین نام نیز از یکی از ساکنین دزفول بنام نعمت علائی گرفته شده است که حول‌ وحوش سال ۱۳۲۳ دردزفول بدست افراد ناشنادس ترورمیشود.
وی پس از سپری کردن دوران تحصیلی ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به دانشکده افسری ارتش راه یافت، اما ازجمله دانشجویان دانشکدهٔ افسری بود که پس از کودتای ۲۸مردادماه سال ۱۳۳۲ بازداشت و سپس، بخش‌بخش آزاد شدند، درحالی‌که تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند.
احمد اعطا، یکی از این دانشجویان بود، که نه توبه‌ نامه‌ای امضا کرد و نه به همکاری با حکومت تن داد، به همین جهت مدت زیادی را درزندان به‌سر برد که گویا مشکل ریوی اوکه درنهایت به مرگش منجر شد، یادگاری از همان دوران بوده‌است.
مدتی هم در حوالی خلیج فارس ، از جمله در بندر لنگه، در تبعید به سر برد که البته خودش از این دوران باعنوان:«...زمانی که گرفتاربازی سیاست شده بودم !» یاد میکند.
محمود در اواخرعمر، با بیماری تنگی نفس مواجه شد و این بیماری در سال ۱۳۸۰ یکبار او را به بیمارستان کشاند، در اول مهرماه ۱۳۸۱ بار دیگر، حال او به وخامت گرایید وپس ازانتقال به بیمارستان و بستری شدن در روز جمعه، ۱۲ مهر سال ۱۳۸۱، به دنبال یک دورهٔ بیماری ریوی، در بیمارستان مهراد تهران درگذشت ودر امامزاده طاهر کرج، به خاک سپرده شد.
.

"آلبر کامو"  (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰)
نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری-فرانسوی‌ تبار وخالق اثر "بیگانه" ...

کامو در سال ۱۹۵۷ به جهت خلق آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری درعصرحاضر می‌پردازد برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد او پس از "رودیارد کیپلینگ"جوان‌ ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است که این عنوان را کسب کرده است، همچنین در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد، او دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در یک سانحهٔ رانندگی درگذشت.

با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم شناخته می‌شود، اما همواره این برچسب خاص را رد می‌کرد در مصاحبه‌ای در سال ۱۹۴۵ هرگونه همراهی با مکاتب ایدئولوژیک را تکذیب می‌کند و می‌گوید: «نه، من اگزیستانتیالیست نیستم، من وژان پل سارتراز اینکه ناممان اینگونه برچسب می‌خورد متعجب میشویم»

اودر کتاب یاغی می‌نویسد که تمام عمر خود را صرف مبارزه با فلسفهٔ پوچگرایی کرده‌ وعمیقا به آزادی‌های فردی اعتقاد دارد.

فرانسوا دوک دو لارشفوکو

"فرانسوا دوک دو لارشفوکو" حکیم و سیاستمدار فرانسوی 

لارشفوکو مولف کتاب معروف «حکمت‌ها» در 15 سپتامبر 1613 در پاریس به دنیا آمد، او در 14 سالگی با آندره دو ویوون ازدواج کرد و از او صاحب هشت فرزند شد، تحصیلات شایانی نکرد، اما توانست در مشق جنگ و درس رزم توفیقاتی به دست آورد، چنان که در سال 1629 در لشکرکشی به ایتالیا شرکت جست و درآن کارزار شهامتی از خود نشان داد که اسباب ورود او به دربار را فراهم ساخت.

مدتی بعد و در 22 سالگی و بعد از نبرد ایتالیا به جنگ با اسپانیایی‌ها رفت،اما بعد از مدیریت و به دلیل انتقاد از مدیریت آن جنگ تبعید شد، اگر چه برخی علت واقعی تبعید او را به هواداری‌اش از ملکه نسبت می‌دهند که در آن زمان مورد غضب صدراعظم ریشیلیو قرار داشت، این جانبداری از ملکه تا به آنجا برای او هزینه داشت که سر از زندان باستیل در‌آورد.

فوکو در سال 1637 به زندان رفت و از این تاریخ تا مرگ صدراعظم ریشیلیو در سال 1642 گوشه انزوا گزید و از امور سیاسی و عمومی فاصله گرفت.

چند ماه بعد پادشاه لویی سیزدهم هم مرد تا فرصتی مناسب برای لاروشفوکو فراهم شود که بتواند به صدر اعظمی خود فکر کند ، چرا که ملکه‌ای که او سخت هوادارش بود و به خاطرش هزینه زندان و عزلت را به جان خریده بود، بر راس قدرت قرار داشت.اما ملکه ناسپاس از کار درآمد و کسی دیگر را به صدر اعظمی انتخاب کرد، و تلاش‌های لارشفوکو هم ثمری نداد و در نهایت او باز هم برای مدتی از صحنه سیاست کناره گرفت تا 4 سال بعد که فرمانداری شهر پواتو را خریداری کرد و وارد عالم سیاست شد.

او در سال 1652، در جنگ سنت‌آنتوان از ناحیه صورت مجروح شد، به طوری که بینایی‌اش به خطر افتاد. او دوست انوره دو بالزاک ، نویسنده نامدار فرانسوی و صاحب رمان معروف باباگوریو بود.

لارشفوکو که زندگی سیاسی‌اش کوله‌باری از شکست و ناکامی بود، از جنگ و سیاست کناره گرفت و از سال 1656 با سکونت در اقامت‌گاه پاریسی لیانکور، بامحافل ادبی و روشنفکری پایتخت فرانسه ارتباط نزدیکی پیدا کرد و ایام آرامی و بی‌دردسری را طی نمود.

او با فاصله گرفتن از سیاست و روی آوردن به ادبیات، اندکی مورد عنایت و توجه دربار قرار گرفت و حتی توانست مشمول مساعدت مالی دربار شود. مراودات او با محافل ادبی ذوق نویسندگی‌اش را بر انگیخت و سبب شد تا کتاب خاطرات او در سال 1662 در بروکسل منتشر شود.اما این کتاب جنجالی به پا کرد که نویسنده را به عقب‌نشینی وانکار کتاب واداشت.

یک سال بعد لاروشفوکو مهمترین اثرش را به صورت محدود در اختیار برخی از دوستانش قرار داد،یکی از این نسخه‌ها به دست ناشری در هلند افتاد و در نهایت منتشر شد، و همین امر سبب شد تا او خود با اصلاح برخی عبارات و کلمات قصار و کاست و فزود آن و بعد از اخذ مجوز نشر‌در سال 1665‌آن را به چاپ برساند.

کتاب حکمت‌ها برای نویسنده‌اش اعتباری جهانی به ارمغان آوردو در سه قرن اخیر بارها و بارهاو به زبان‌های مختلف تجدید چاپ شده است، ضمن آنکه خود لاروشفوکوهم تا زمانی که در قید حیات بود، برای برخی از چاپ‌های آن نکاتی را اضافه یا کم کرد.

لارشفوکو در سال 1680 و در سن 67 سالگی وبراثر بیماری نقرس درگذشت، در حالی که پنجمین چاپ کتابش را هم به چشم دید.