عشق

عشق نجات دادن غریقی است ،
که دیگر هیچ کس به نجاتش امیدی ندارد ...
عشق رجعت ، به آغاز آغاز است ؛
به شروع ؛
به همان لبخند ،
همان نگاه ،
و همان طعم نخستین ،
اما نه خاطره آنها ؛
بلکه خود آنها ...

بهار
.

شعارهای عاشقانه

شعارهای عاشقانه ، از اندیشه های عاشقانه بر می خیزند ،
نه از فرصت های بی مصرف مانده .
وهیچ چیز در هیچ موقعیتی پرواز اندیشه را محدود نمی کند ؛
هرگز کسی نتوانسته جلوی شاعر شدن ، نقاش شدن ، موسیقی دان شدن یا ... آدم ها را بگیرد .
من این سخن را باور دارم که انسان حتی در یک زندان انفرادی تنگ و تاریک نیز می تواند ، 
برای خود زندگی نامحدودی به وجود آورد ...
زیبایی زندگی به نوع نگاه ما بستگی دارد نه موقعیتی که در آن قرار داریم ...

بهار
.

عشق

عشق رو اد کن ،
غم رو دلیت کن ،
دروغ رو هک کن ،
از معرفت کپی بگیر ،
برام آف بذار ...

یک مرد

یک مرد هم گاهی می شکند ،
یک مرد هم گاهی غم بر دلش سنگینی می کند ،
یک مرد هم گاهی تنها می شود ،
یک  مرد هم گاهی تکیه گاهی می خواهد برای ادراک حس آرامش ،
یک مرد هم گاهی شانه ای می خواهد محرم برای اشک هایش ،
یک مرد هم گاهی کم می آورد ؛
یک مرد هم گاهی خسته می شود ؛
یک مرد هم گاهی دلش برای کودکی هایش تنگ می شود ؛
یک مرد هم گاهی بهانه گیر می شود ، گاهی دلش می خواهد بچگی کند ...
یک مرد هم گاهی خنجر از پشت می خورد ،
یک مرد هم گاهی خسته می شود ؛
یک مرد هم گاهی خودش را پشت خنده های ظاهری پنهان می کند و در دل خون می گرید ...
یک مرد یک انسان است نه یک سنگ. نگویید مرد که گریه نمی کند ...


.
پ.ن:تقدیم به همه مردان سرزمینم.

دست

دست هایت ؛
معجزه قرن است ،
عجیب جاذبه دارد ؛
بال پرم می شوند و
مرا از زمین ؛
پرواز می دهند ...

بهار
.

نگاه

نگاه 
نگاه
نگاه ...
من خجلم که به چشمانت ،
که عاشق درمانده آنها هستم ،
عاشقانه نگاه کنم ؛
نگاهت مرا ذوب می کند ...

بهار
.

بهار سهرابی

زندگی فقط ؛
خونه لوکس ، با تمام امکانات رفاهی نیست .
زندگی فقط لباسای مارک نیست .
زندگی فقط ماشین آخرین سیستم نیست .
زندگی فقط پیچیدن بوی ادکلن جدیدت تا ده فرسخی نیست .
زندگی فقط سفرهای دور دنیا نیست .
زندگی فقط مهمونی های پر از تجمل نیست .
زندگی فقط پول نیست .
زندگی گاهی عطر خاک بارون خورده است  .
زندگی گاهی یه نونه تازه از تنور در اومده است .
زندگی گاهی دستای پینه بسته یه کشاورزه .
زندگی گاهی نگاه معصومه یه بچه روستاییه .
زندگی گاهی خوابیدن زیر سایه یه درخته .
زندگی گاهی ، در اوج سادگی زندگیه ...

بهار

ما ایرانیــــــا ... امان از ما ایرانیها


 ما ایرانیها مهمترین کارمان در اول هر ماه صف کشیدن جلوی عابر بانکها برای گرفتن حق السکوت ماهانه است. چون می ترسیم اگر اول ماه پول را برداشت نکنیم مثل سهمیه بنزین می سوزد! یک ساعت در ترافیک بزرگراه همت معطل می شویم و ککمان نمی گزد ولی سر تقاطع به اندازه ده ثانیه نمی توانیم منتظر عبور ماشین روبرویی باشیم. آنقدر راحت طلب و بی ارداه ایم که مشتری اول محصولاتی مانند قرص لاغری، کفش افزایش قد، شربت ترک اعتیاد و... در دنیائیم. وقتی در ایستگاه صادقیه می خواهیم سوار قطار شهری بشویم مثل زمانی که در مهدکودک بازی صندلی می کردیم چنان به سوی قطار هجوم می بریم که متوجه پیرمرد بغل دستی که عینکش افتاد و شکست نمی شویم. به محض رد کردن خروجی مورد نظر در اتوبان جفت پا روی ترمز می رویم و با اعتماد به نفس کامل دنده عقب می گیریم. برای بچه خردسالمان هر روز چیپس و پفک و نوشابه می خریم ولی نمی دانیم آخرین بار کی یک لیوان شیر خورده است. فاصله ظرف جمع آوری زباله تا در خانه مان 50 متر است ولی ترجیح می دهیم کیسه را همان روبروی خانه داخل بوته های کنار پیاده رو پرت کنیم. پشت شیشه ماشین می نویسیم "میروم تا انتقام مادرم زهرا بگیرم" ولی ناموس مردم در کوچه و خیابان از دستمان در امان نیستند. در تاکسی مکالمات تلفنی خود را با صدایی کاملا رسا انجام می دهیم بدون اینکه متوجه باشیم تاکسی حریم خصوصی افراد نیست و حقوق دیگران را نباید تضییع کرد. در ترافیک سر چهارراه با دیدن پسر بچه ای دوره گرد محبتمان گل می کند و یک هزاری به او می دهیم و او بی آنکه بخواهد تا شب پول مواد مخدر پدرش را جور می کند. آخرین باری که کتابی را ورق زده ایم مربوط به سالها پیش می شود. حاضریم به هر قیمتی ولو ثبت نام در دانشگاه مجازی دوقوزآباد سفلی مدرک بگیریم و میلیونها خرج کنیم ولی بعد از فارغ التحصیلی تنها چیزی که به دردمان نمی خورد همان مدرک است. برای اینکه وارد محدوده طرح بشویم روی پلاک ماشین لنگ خیس می اندازیم تا دوربین شماره پلاک را ثبت نکند. یک شب را بدون ماهواره نمی توانیم سر کنیم ولی شبهای متعدد بدون اینکه چند دقیقه ای با همسر خود گفتگو کنیم می خوابیم. برای ماشین پنج میلیونی که اقساطی خریده ایم، سه میلیون لوازم اضافی وصل می کنیم ولی پول رفتن به دندانپزشک برای معالجه دندان خرابمان را نداریم. برای سه روز تعطیلی صندوق ماشین و باربند را تا خرخره پر می کنیم و با شش نفر راهی شمال می شویم و از سه روز تعطیلی را دو روز در ترافیک جاده چالوس و هراز و فیرزوکوه می مانیم. ولی نمی دانیم دریاچه گهر کجاست! روز آشتی با طبیعت (13 فروردین) چنان بلایی به سر طبیعت می آوریم که تا یکسال خودش را پیدا نمی کند. آب را بر روی دومین دریاچه شور جهان(اورمو گلی) بسته اند و با این کار، آذربایجان و جان 13 میلیون انسان را به خطر انداخته اند(بمب نمک) و ما هنوز منتظریم تا ببینیم فردا چی می شه. معلوم نیست...؟!!!!!؟ عروسی مختلط میگیریم و توش مشروب سرو میکنیم ولی نمیدونم چرا اصرار عجیبی داریم که عروسی تو یکی از شبهای میعاد ائمه برگزار شه!!!
...........
حاضر نیستیم دو دقیقه زمانمون رو صرف کنیم و این کامنت رو برای بقیه ایرانی ها هم بفرستیم! وای از دست ما ایرانی
بیانات حضرت مونا(....

آرامگاه


خـدا ما رو بـرای هم نمی‌خواست
فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم

بدونیم  نیمه‌ ی مـا مـال مـا نیست
فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود

خودش ما رو برای هم نمی‌خواست
خـودت دیـدی دعــامون بـی‌ اثر بود

چه سخته مال هم باشیم و بی‌هم
می‌ بینم میـری و می‌ بینی میرم

تو وقتی هستی اما دوری از من
نـه میشه زنـده بـاشـم  نـه بمیرمکوچک کردن این پست

دل شکسته

هنگامی که دل کسی را میشکنی
صدای شکستنش را به خاطر بسپار...
تا هنگامی که دلت را شکستند
رو به آسمان فریاد نزنی
خدایا !! به کدامین گناه....!